ای بهار آفرینش!

 به نام افریدگار زیبایی ها

 
 
خوشا ساغر از دست ساقی گرفتن. به یاد جلوه ی آن یار نوشیدن. خوشا مستی مستان و خوشا بر درگه میخانه بنشستن. و آنگه خاک پای یوسف اعصار بوسیدن.
مرارت انتظار و حلاوت امید در عرصه ی دل رجز می خوانند.
تلواسه ای شیرین و التهابی زیبا تاریخ را فرا گرفته است.


شقایق های شوق و شکیبایی به راه گل نرگس، نگران شده اند.
یلدای منتظران، سرشار از نور نیایش است و آبشار اشک از فراز گونه ها بر نشیب دشت بی قراری، جاری است.
آیا کسی هست که مضطرین را اجابت کند و دست نوازش بر تارک دلخستگان کشد؟
ما وارثان سرشک سرخ زهراییم و در تمنای منت یار.


ای بهار آفرینش، ای یادگار اهل کسا، یا مهدی!
سوگند به سپیده ی رویت،
به طلوع دیده ات،
به مژگان سیاهت،
به محراب ابروی مهسایت،
به غنچه ی لبهایت،
به قامت رعنایت،
به شهد کلامت


و سوگند به قنوت و رکوع و سجود زیبایت،
ما بی شکیب تیغه ی ذوالفقار توییم ای امیر ظهور و قیام!
ما «لثار» حسینیم و دل به راه تو نثار کرده ایم.
ای تکسوار سمند سعادت،
ای تنها ترین شمشاد شرافت!


در کدامین نخلستان هستی با دلدار خود به راز و نیاز نشسته ای؟
در کدامین چاه سر فرو برده و راز دل می گشایی؟
کاش می دانستیم ...
 
ادامه مطلب ...


:: ادامه مطلب
نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : یک شنبه 9 آبان 1395
دلنوشتــہ ای بہ امیر آدینه ها

 بہ نام خدایـ آدینه هــا

دلنوشته ای به امیرِ آدینه ها

باز در این پایانِ بی آغاز،لشگر واژه ها رابرایت ردیف کرده ام،

اما جای تو ای قافیه ی کم ِ ابیاتم ،هنوز هم در این بیت خالیست!

این روزها تو که نیستی ،غزل هایم در ترازو به بی وزنی افتاده اند!

توکه نیستی در کنجِ دنجِ اتاقم ،

من،چشم هایم و پیر عنکبوتی تنها همه با هم دست به تار شده ایم؛

او تار می تند ،

من در خیال به تار مویی چنگ

و چشم هایم ،زار، از فرطِ بارانی شدن ،تار می شوند!

توکه نیستی در این کنعانِ بهت زده ازغم،

حافظ با هر تفأل از دیوانش باز آمدنت را به این اتاقک کاه گلی

که سقفش هر لحظه هزاران مرتبه از قامتم کوتاه تر می شود را به من مژده می دهد!

تو که نیستی ،

خواب فرسنگ ها دورتر از‌چشم هایم مُرده

و گل های قالی اتاقم پژمرده شده اند!

تو‌که نیستی خفقان از کوچه های شب زده ی شهر ،فوران می زند،

بیــــــــا....!

 

اللهم عجل الولیک الفرج

 

 

منبع:پایگاه هواداران حضرت ولیعصر

http://hesiashena.blogfa.com



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : یک شنبه 9 آبان 1395
جمعه ای دیگر ...

دیروز جمعه بود ، خط فاصله ای دوباره تا انتظار ...

هر جمعه در دفتر انتظارم می خواهم کلمه ظهور را بنویسم و اما دوباره انتظار و انتظار ...

نمیدانم یادم نمی آید ، فکر می کنم هزار و اندی سال پیش نیمه ای از نیمه های شعبان بود که باقدومش جهان را منور کرد و کسی در دفتری سپید با خطی سبز و روشنایی نور حضور آن مهربان نوشت :

- امد

و خط فاصله ای سرخ نهاد . چیزی نگذشت که با آبی آسمانی کلمه ی

- غائب

را نوشت و هر هفته جمعه را خط فاصله ای سرخ می نهاد 

تا شاید کلمه ای جای خالی بین خط فاصله ها را پر کند 

و در دفتر حضور و غیاب دنیا حاضزی بخورد .

دیروز جمعه بود ، خط فاصله ای دوباره تا انتظار ...

و من دوباره خطی نهادم .هر جمعه کار من این است ، خط و خط و خط .

می ترسم فاصله ی بین خط ها را هم بخواهم خط بگذارم و این خط ها به هم پیوسته شوند 

و خطی شوند قرمز بین من و تو .

کدامین جمعه کلمه سبز حضور را میان خط های سرخم جا می دهی ؟

می خواهم سر تا سر دفتر هزار برگم را پر ز عطر سبزت کنی و خط فاصله ها را پاک .

بیا که دیگر دفترم جای خالی برای غیابت ندارد ...

بیا و حاضری خود را بزن...

 

 



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : شنبه 17 مهر 1395
گفته بودی ...

 گفته بودی روز جمعه خبر خوبی میارن

 
 آخه تقویمای دنیا که هزار تا جمعه دارن!
 
پا بزار تو کوچه هامون روی تقویمای پاره
 
روی برگهای سیاهی که هزار تا جمعه داره
 
زیر آسمون کسی نیست خونه زاد تو نباشه
 
با همه دنیا غریبه هر کی یاد تو نباشه
 
حالا دنیا بی فروغه همه حرفامون دروغه!
 
نمی تونیم با تو باشیم سرمون خیلی شلوغه!
 
 

 



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : جمعه 16 مهر 1395
هر جمعه ای که میگذرد پیر میشوی
 
هر جمعه ای که میگذرد پیر می شوی!
 
در هر غروب آن تو دلگیر می شوی!
 
می ترسم آقا بگویی به این گدا!
 
تو باعث این همه تاخیر می شوی!
 


نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : جمعه 16 مهر 1395
آن روز ...

آن روز...

 

می دانم این را عاقبت

یک روز غوغا می شود

عدل و امید و دوستی

چون گل، شکوفا می شود

بر خاک خشک سینه ه

پیغام باران می رسد

بر کام سرد دانه ه

بوی بهاران می رسد

آن روز فریاد همه

اللّه اکبر می شود

نخل امید بی کسان

پُرشاخه، پُر بَر می شود

از کعبه بانگی آشن

تا آسمان ها می رود

از ریشه می میرد ستم

دور پلیدان می رود

«مهدی» می آید بعد از او

دنیا دگرگون می شود

سنگِ دلِ سنگین دلان

آن روز پرخون می شود

مصطفی رحمان دوست



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : سه شنبه 13 مهر 1395
امام مهدی (عج)

 

امام مهدی کیست؟

امام مهدی کیست؟ وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام مهدی(عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

میلاد نور

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای مهدی(عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

حجت خدا

روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...

دوران زندگی

دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

www.hawzah.net

 



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : سه شنبه 13 مهر 1395
رحلت رسول خدا (ص)

▪️يا رسول الله! 

مثل تو ديگر 

در پهنه زمين 

تکرار نخواهد شد

اما با تکرار 

صـلوات بر تـو، 

نور حضورت را در 

قلب خود احساس مى کنيم▪️

 



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : دو شنبه 8 آذر 1390
شهادت امام غریب ...

  السلام علیک یا غریب بشر....

 
قریب مادر حسن...
 

 



نویسنده : Z.masoumi
تاریخ : دو شنبه 8 آذر 1390
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد